به گریه نشستم....

ساخت وبلاگ

چه در دل من

چه در سر تو

من از تو رسیدم به باور تو

.....

هعى...دلم گرفته!دلم از خودم گرفته!از اینکه تکلیفم با دام معلوم نیست...!!!حقیقتا این دیگه چه صیغه ایه!

که هر کى میاد تو زندگى من اجازه دادم یه اثر انگشتى روش بذاره...این چه وضعیت بدیه که من بهش گرفتار شدم!چرا با رفتن میم من این شکلى شدم...خواستم خودم رو از عاطفه نجات بدم!خواستم ثابت کنم که میشه به هیچ جات نباشه رفتن و اومدن ادم ها!!

اما این از اصالت ادم کم میکنه..ادم رو زشت و کثیف مى کنه!!!

دیگه!

واقعا که مدت  زیادى مى خوام خلوت باشم...خلوت!

هر کى هم بخواد بیاد جلو محکم میزنند عقب!تا تکلیف خودم و ادم هاى رفته و اومده معلوم شه!!

تاریخ ارسال: سه‌شنبه 27 تیر 1396 ساعت 09:42

حیران...
ما را در سایت حیران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1havabanoof بازدید : 133 تاريخ : سه شنبه 27 تير 1396 ساعت: 14:17