هیجان در ساعت بیست و سه!

ساخت وبلاگ

اعتیاد بددردیه...بنده ی مفلوک هم معتاد به ادرنالینم!

شدیدها...

یعنی وقتی هیجان در زندگیم کمرنگ میشه ممکنه از اون خاصیت در لحظه بودنم استفاده کرده و هر غلطی بکنم(خداروشکر هنوز این قابلیت بدبختم نکرده!)

مثلا دلم میخواست یک وبلاگ معروف داشتم بعد یک روز مینوشتم که من فلان ساعت میرم فلان جا ،هرکی دلش خواست بیاد و سعی کنیم همو یشناسیم بدون هیچ نشونه ای!

باحاله ها!

هعی...چه کنیم که شرایطش نیست!

چند وقت پیش تصمیم گرفتم یک دوست مجازی رو ببینم که پسر هم بود:/پسر خوبی هم بود اما من ازش خوشم نیومد...(البته یک دلالیلی هم داشتم ...مثلا خیلی خسیس بود!یا اینکه احترام منو رعایت نمیکرد!فکر میکرد میکنه ولی نمیکرد!و اینکه هی فکر میکرد من دارم دروغ میگم:||درحالی که من ادم بکشم هم دروغ نمیگم!!)

خلاصه دو سه بار همو دیدیم و بعد دفعه اخر که بهش گفتم اقا من و شما خ فرق داریم و ایشون هم ما رو به خسیسی و دروغ گویی متهم کرد دیگه ندیدمش و جواب تلفن هاشو هم ندادم!

بعد یک ماهی دیشب زنگ زده منم شماره رو ندیدم و برداشتم ...خیلی راحت انگار هیچی نشده میگه سلام چطوری!

بهش گفتم من کاری با شما ندارم و قطع کردم!

مسج داده خب حتما کار داشتم که زنگ زدم!!!

عجب...

واقعا چرا انقدر این کروموزوم وای باعث پررویی میشه؟!!!


....

دروغ اخه واقعا؟!اینکه من میگم مدلم اینطوری نیست که بتونم دوست پسر داشته باشم کجاش دروغه خب؟!

یک تم مذهبی در من وجود داره که از اینکه دست نامحرم بهم بخوره به صورت ناخوداگاه بدم میاد و دچار افکار ر پارانوییدی میشم!

حتی اگه در حد گرفتن دست باشه!

حیران...
ما را در سایت حیران دنبال می کنید

برچسب : هیجان در ساعت صفر,مسابقه هیجان در ساعت صفر,برنامه هیجان در ساعت صفر, نویسنده : 1havabanoof بازدید : 149 تاريخ : سه شنبه 30 آذر 1395 ساعت: 21:05