خنده :)

ساخت وبلاگ

الیمستان که بودیم یه اقایی بود دنى:)!ما دیر تر رسیدیم..وقتى دیدم بهم گفت شما الفى؟گفتم باه!گفت اره امیر بهم گفته الف رو دیدى؟همونه که میگى سلام!میگه سلام هههههه،بعد خودش به خنده ها ى خودش دوباره خنده اش میگیره...یدونه دیوونه ى دوست داشتنیه!

امیر خودش هم یک دیوونه ى دوست داشتنیه...حیف که از من ٢ سال کوچیکتره و خیلی بچه است و کله اش هم حسابی بوى قرمه سبزى میده:)

اما میخواد کوهنورد از من دراره..فردا هم قراره ببردم یه جایی که گفته پیاده روى داره!!حالا من نمیدونم منظورش از پیاده روى تو شیب چند درجه است:D

احتمالا پنجشنبه برم کردستان با چند تا از بچه ها

امروز واسه اجازه گرفتن از بابا کلى کلنجار رفتم با خودم،اما از اون وقتی که تصمیم گرفتم با بابا کاملا روراست باشم اوضاع بهتره:)

خداروشکر

پ.ن:پسردایی اومده میگه این عکستو وردار از پروفایلت،چشمت میزنند به خدا!بعد میگه چرا  انقدر عوض شدی!چرا انقدر سخته باهات دیالوگ برقرار کردن!نمیدونه که دارم سعى مى کنم دوستم نداشته باشه:(

تاریخ ارسال: دوشنبه 8 خرداد 1396 ساعت 22:56

حیران...
ما را در سایت حیران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1havabanoof بازدید : 118 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 15:26