رفتیم دور همى قبل سفر...
بیست سى نفر ادم شدیم ده نفر!!خیلى هم خودمونى و خوب...
میخواستم یک ساعته برگردم!شد دوازده شب!!
ر.هرکلى تو پارک اواز خوند و ما هم همراهیش کردیم و همه ادم ها هم جمع شدند و باهامون حال کردند..
بعد هم که کلى موتور سوارى و شام خوردن ...
اخرش هم میثم برم گردوند با موتور مسابقه اى تو خیابوناى خلوت..چه حالى داد ویرااااژ!!!
ادرنالینم افتاده بود حقیقتا!
هیچ میزنیم تا گزو....چه سفرى بشه!اى جان...اصلا حوصله ى شلوغى نداشتم
حیران...برچسب : نویسنده : 1havabanoof بازدید : 130